درباره تکنیک جداسازی
هر کدام از ما در طول زندگی روزانه با موقعیتهایی روبرو می شویم که حالمان را بد می کند این موقعیتها میتواند یک مشاجره در خانواده و یا محل کار باشد یا یک فقط به اندازه دو دقییق گوش دادن به اخبار ( بین اخبار هشت وسی دقیقه صبح یا بیست وسی دقیقه شب هیچ فرقی وجود نداره ) و دریافت کلی سوژه برای ناراحتی و نگرانی . اتفاقی که در این موقعیتها برای ذهن ما می افتد این است که معمولاً به طور ناخودآگاه هر رویداد و اتفاق بدی به همراه خودش زنجیره ای از افکار منفی را به همراه دارد . یعنی زمانی که شما با شریک عاطفی خود دعوا می کنید ، هر چقدر شدت این مسئله بیشتر باشد افکار منفی که به ذهن شما وارد می شود هم قویتر خواهند بود . این افکار که به صورت اتوماتیک و ناخودآگاه فعال می شوند ، دامنه وسیعی از خودگوییها را به همراه دارند که شامل سرزنش کردن خود و یا دیگران ، تاسف خوردن ، عصبانیت و از همه مهم تر پیش بینی های منفی در رابطه با آینده و اتفاقات پیش رو و عواقب این ماجرا می شود . خوب طبیعتاً زمانی که ذهن ما درگیر این هیجانات است قدرت تعقل و رفتار آگاهانه ما کم میشود و این خطر وجود دارد که ما به خاطر اینکه در این لحظات تحت تاثیر این افکار و هیجانات منفی هستیم دست به اقدامی بزنیم که سنجیده نیست .
حالا چه کنیم؟
یکی از تکنیکهای خیلی موثری که به ما کمک زیادی میکنه تا در این شرایط بهتر خودمان را مدیریت کینم تکنیک جداسازی هست .
جدا سازی که در اصطلاح علمی آن به نام گسلش شناختی مطرح شده یعنی اینکه زمانی که ما درحال تجربه افکار و هیجانات منفی هستیم باید به این نکته مهم توجه کنیم که این افکار الزاماً حقیقت ندارند و ما مجبور به واکنش نشان دادن ، توجه و کنترل آنها نیستیم . کاری که ما باید انجام بدهیم این است که بدون اینکه د رمورد آنها قضاوت کنیم فقط آنها را تماشا کنیم . مثل ابرهایی که در آسمان هستند. بسیاری از افراد دچار این اشتباه می شوند که اولاً این افکار را به عنوان حقیقت تلقی می کنند و ثانیاً خودشان را با این افکار یکی می دانند و بر اساس این گفتگوهای منفی که حقیقت ندارند واکنش نشان می دهند .
در همان مثالی که مطرح شد، یک مشاجره با شریک عاطفی می تواند باعث ایجاد افکار منفی دیگری شود از جمله اینکه او اصلاً من را درک نمی کنه . دیگه از این زندگی خسته شدم. هرچی میگذره شرایط بد تر میشه ، حتماً میخواد دوباره شروع کنه به قهر کردن، باید بهش نشون بدم با کی طرفه و … توجه دارید که این افکار بدون پشتوانه که به ما حمله می کنند فقط شرایط ذهنی ما را بدتر می کنند و زمانی که ما به آنها توجه کینم و درگیر آنها شویم واکنشهای نامناسبی نشان می دهیم . پس یادمان باشد که فقط باید به صورت یک مشاهده کننده بی طرف به این افکار تماشا کنیم و به آنها واکنش نشان ندهیم تا از قدرت گرفتن آنها جلوگیری کنیم و بتوانیم عملکرد بهتر و موثرتری داشته باشیم.
این پست دارای یک نظر است
بسیار عالی