از تحمل كردن تا تغيير كردن ( قسمت اول )
تغییر کردن یکی از مهم ترین چالش هایی است که هر انسانی در طول زندگی با آن مواجه می شود . در این نوشته به موضوع تحمل کردن و رابطه آن با تغییر کردن اشاره می شود.
فهرست مطالب
Toggleمعولاً زماني كه از تحمل كردن و پذريرش صحبت مي شود جنبه هاي مثبت آن مورد توجه قرار مي گيرد مثلاً تحمل كردن مشكلات و سختي ها و پذيرش واقعيتهاي زندگي و اين قبيل موارد.
اما سكه تحمل كردن و پذيرش روي ديگري هم دارد كه مي تواند براي ما مضر باشد و يا دامي باشد كه با آن خودمان را فريب مي دهيم. گاهي بايد برای تغییر کردن، دكمه توقف حركت زندگي را فشار دهيم و كمي از عادتهاي روتين زندگي روزمره فاصله بگيريم تا نگاه عميق و درست به آنچه هستيم و آنچه مي كنيم داشته باشيم.
به قول مارك منسون در کتاب هنر ظریف بی خیالی فرايند خودآگاهي مثل كندن پوست پياز مي ماند و لايه هاي متعددي دارد و هرچه ما به لايه هاي دروني تر خودآگاهي وارد شويم بيشتر اشكمان سرازير مي شود زيرا مجبوريم با واقعيت هاي تلخ تري روبرو شويم. البته اين تلخي مانند دارو مي ماند چرا كه به ما كمك مي كند تا درك درستي از چرايي رفتارهاي خود داشته باشيم و از ما انسان آگاه تر ي مي سازد و برای تغییر کردن به ما کمک می کند.
من تحمل مي كنم پس اينجا هستم.
بدون شك همه دوست دارند در مسير زندگي تغييرات مثبتي را تجربه كنند و يا شرايط بهتري براي زندگي داشته باشند . اما اين نكته مهم را فراموش مي كنند كه اولين گام تغيير کردن زماني رخ مي دهد كه به جايي كه هستيم عادت نكنيم و نپذيريم آنچه را تا كنون قبول كرده ايم.
دارن هاردي در كتاب اثر مركب به اين موضوع به خوبي اشاره مي كند که وضعیت کنونی ما نتیجه آن شرایطی است كه تحمل مي كنيم. اگر كمي به رفتارهاي روزمره خودمان دقت كنيم متوجه معني اين تحمل مي شويم .
قبل از هر چيز بايد به اين حقيقت اشاره كرد كه ما آدمها معمولاً زماني كه شرايط بدي داريم تمايل داريم دنبال مقصري براي اين وضعيت بگرديم و ريشه مشكلات و تقصيرات را در ديگران جست و جو مي كنيم. اين كار در ظاهر حال ما را بهتر مي كند به اين دليل كه وقتي ديگران مسئول مشكلات ما هستند هم قصور خودمان را ناديده مي گيريم و هم بهانه اي براي توجيه شرايط خودمان داريم.
مقصر يابي يكي از متداول ترين رفتارهاي انساني است . ارتباط اين موضوع با تحمل كردن شرايط اين است كه وقتی ما ديگران را مسبب و مسئول شرايط خود بدانيم اولاً خود را قادر به تغيير شرايط نمي بينيم و ديگر اين كه اين وضعيت را اگرچه نسبت به آن ناراضی هستیم می پذیریم و تحمل مي كنيم و در ادامه به آن عادت مي كنيم طوری که انگار اوضاع همیشه این طور بوده است.
تحمل كردن يعني اين كه من در برابر شرايطي كه با آن روبرو هستم امكان انتخاب و تغيير کردن ندارم . تحمل كردن يعني اينكه اجازه بدهم ديگران طوري كه دوست دارند با من رفتار كنند. تحمل كردن يعني اينكه اجازه بدهم باورها و اعتقادات ديگران راهنماي من در زندگي باشد .
تحمل كردن يعني اينكه بپذيرم من لياقت اين شرايط نامناسبي كه در آن هستم را دارم. تحمل كردن يعني اينكه ديگران تعيين كننده شادي يا ناراحتي من باشند. اگر كسي به خود اجازه مي دهد كه رفتار نامناسبي با من داشته باشد به اين دليل است كه آن را پذيرفته ام . اگر دیگران آن طور که باید حرمت من را حفظ نمی کنند لابد من این را پذیرفته ام و تحمل می کنم.
تغيير زماني آغاز مي شود كه ما تصميم مي گيريم تا خودمان انتخاب کنیم چه چيزهايي را در زندگي بپذيريم و چه چيزهايي را در زندگي نپذيريم. قصد طولاني نوشتن ندارم فقط از شما خواننده عزيز مي خواهم بعد از مطالعه اين مطلب كمي وقت بگذاريد و به اين موضوع فكر كنيد و به جنبه های مختلف زندگي خود دقت كنيد و روی كاغذي بنويسيد كه شما چه چيزهايي را در حوزه هاي مختلف زندگي خودتان پذیرفته اید و تحمل مي كنيد؟.
آيا چيزهايي را كه ناخوشايند است مي توانيد تغيير دهيد ؟ پاسخ دادن صادقانه به اين پرسش مي تواند ديدگاه تازه اي را پيش چشم شما ايجاد كند.
همانطور که اشاره شد اولين قدم براي تغيير كردن اين است كه بفهميم وضعيت کلی زندگي ما ناشي از سطح تحمل ما است و همه آنچه كه پذیرفته و انتخاب كرده ايم. بايد به اين درك مهم برسيم كه زماني مي توانيم براي تغيير كردن گام برداريم كه سطح توقعي كه از خودمان داريم را كمي بالاتر ببريم .
زماني كه اين كار را انجام داديم به مرور خواسته هاي ما هم تغيير مي كند و همين براي شروع یك تغيير كفايت مي كند . براي تغيير كردن بايد استانداردهاي تازه اي را براي خود تعريف كنيم و با خودمان فكر كنيم كه چه شرايطي را ديگر نمي خواهم تحمل كنم و بپذيرم .