با رسیدن به این قسمت یاد این شعر مولانا افتادم:
روزها فکر من این است و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
ز کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می روم آخر ننمایی وطنم؟
خودشناسی یکی از مهمترین دغدغه های انسان از دیرباز تا کنون بوده و با نگاهی به آثار بزرگان تاریخ به این نتیجه می رسیم که هرچه انسان ها آگاه تر بوده اند بیشتر به دنبال پاسخی برای این سوال می گشته اند و اهمیت این موضوع برای آنها بیشتر نمایان بوده است.
اگر بخواهیم هویت خودمان را خوب بشناسیم، می بایست قبل از هر چیز به این سوال پاسخ دهیم که من چه کسی هستم؟
احساس هویت در واقع چیزی جز توصیف خود با استفاده از برخی شناسه ها نیست. شناسه هایی که تعیین می کنند از نظر ذهنی، عاطفی و جسمانی خودتان را چطور می بینید.
عناصری که با یقین و اطمینان کامل از آنها برای توصیف خود استفاده می کنید بازگو کننده هویت شما هستند.
افراد روش های مختلفی برای پاسخ به سوال من کی هستم انتخاب می کنند.
افراد به شکل های مختلفی خودشان را تعریف می کنند برخی با نقش ها یا شغلی که دارند مانند پدر، مادر، دانشجو، پزشک، معلم و …. برخی با احساساتی که دارند مثل با محبت، آرام، اجتماعی، درونگرا و ….
برای درک بهتر این موضوع همین الان وقت بگذارید و به سوال من کی هستم با دقت جواب بدهید و باورهایی را که نسبت به خودتان دارید زیر ذره بین قرار بدهید. این موضوع از این جهت اهیمت دارد که رفتارهای ما غالباً در جهتی است که باورهای ما را تایید می کند و باورهای ما هویت ما را شکل می دهند و هر تغییر موثری باید در حوزه باروها صورت بگیرد تا موثر باشد. حتماً به سوالی که مطرح شد جواب بدید و سعی کنید تا خودتان را با جزئیات دقیق توصیف کنید و بعد ادامه مقاله را مطالعه کنید.
من صبر می کنم تا شما این کار را انجام بدهید